آخرين موعود
روزها و شب ها از پي هم مي آيند و مي روند،به اميد تو مي آيند اما ...........
چه جمعه ها كه بايد مي بودي و نبودي،چه جمعه ها كه خورشيد به اميد ظهورت طلوع كرد اما باز هم بدون تو غروب كرد،چه جمعه ها كه بودي و ديدي كه عاشقانت چگونه حسرت ظهورت را مي گشند اما خودت را نشان ندادي،چه غروب جمعه هايي كه آه عاشقان و دوستدارانت را شنيدي اما پاسخي ندادي.
گفتند مي آيي.....يك جمعه..........اما............كدام جمعه؟
اميد دل زهراي مرضيه تو كي مي آيي؟مي آيي و مظلومان را از چنگال ستمگران رها مي كني؟مي آيي و عدل و داد را برقرار مي كني؟
چند جمعه ديگر بايد به انتظارت بنشينيم؟چند جمعه ي ديگر باقي است؟
مهدي جان!
بيا و جهان را از خواب غفلت بيداركن
به اميد آن كه اين عيد آخرين عيد بدون صاحبش باشد
اللهم عجل لوليك الفرج
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی