عكس ...عكس...عكس...
سلام خوبين؟
واقعا شرمندم كه اين قدر دير شد آخه اصلا حس نت اومدن نداشتم ولي خوب دلمم براتون تنگيده بود!
حالا اومدم از هاني و رضا چند تا عكس بذارم البته اگه موفق بشم
راستي ماه رمضون هم كه اومده نماز و روزه هاي همتون قبول باشه
اينا هم عكس هاي هاني بعد از حموم!
فعلا باي راستي نظر فراموش نشه!
سلام...............حال و احوالات؟
واي چه شب هايي رو پشت سر گذاشتيم!شب هايي كه شايد كل سرنوشتمون رو تغيير مي داد.شايد بهترين شب هاي سال!اميدوارم هم ديگر رو فراموش نكرده باشيم
حالا اينا رو كه بي خيال شيم راستش چند شب قبل از احياها رفتيم دوباره پارك ملت و دو تا وسيله جديد گذاشته بودن به اسم هاي فابربال و اسكيت.اينقدر هم صفهاشون شلوغ بود كه نگو و نپرس ولي من سوار هردوش شدم!ولي مهمتر اين بود كه با فرزانه و آقا رضا رفته بوديم و كلي خوش گذرونديم!آقا رضا هم واسه اينكه ثابت كنه اينقدر كه مامانش ميگه بچه بدي نيست همش رو كنار مامانيش (مامان بنده) خوابيد و ما هم كلي حال كرديم و كلي جيغ زديم
جاي همتون خالي بود
فعلا باي